با وجود انطباق نشانه هاي 12 گانه انقلاب موعود روايات در مشرق زمين بر انقلاب اسلامي ايران و همچنين دلايل متعدد ديگر ، بدون هيچ شك و ترديدي همانگونه كه بسياري از بزرگان و محققين اعتقاد دارند اين انقلاب مقدس به آينده نزديك به واقعه مبارك ظهور متصل خواهد شد ، و بنابر آنچه روايات شريف نشان مي دهد سيد خراساني از دل همين انقلاب موعود است كه ظاهر گرديده و نقش مهم و سرنوشت ساز خويش را در هدايت اين حركت بزرگ به سمت ظهور انجام مي دهد.
بيش از دهها روايت به طور مستقيم و غيرمستقيم به حضور سيدخراساني و خروج او از مشرق زمين اشاره دارد كه ما در اين مقاله بخشي از آن را ذكر كرده ايم ، منابع معتبر شيعه و اهل سنت حاوي روايات مذكور مي باشد.
هرچند برخي اعتقاد دارند كه سيدخراساني اشاره به واقعه قيام ابومسلم خراساني از خراسان و حركت بني عباس براي رويارويي با بني اميه مي باشد ولي نشانه ها و دلايل ترديدناپذيري اين فرضيه را رد مي نمايد من جمله اين كه در مجموعه روايات حركت بني عباس براي مقابله با بني اميه و پرچم هاي سياه از خراسان در آن زمان كه به حمايت از بني عباس خروج كردند نيز ذكر گرديده و البته مورد مذمت اهل بيت(ع) قرار دارد ، در حالي كه اكثريت روايات پرچم هاي سياه و قيام سيدخراساني موعود در آستانه ظهور را به طور ملموسي از پرچم هاي سياه عهد بني عباس جدا كرده و برخلاف پرچم هاي قبلي ، ضمن تمجيد فراوان از صاحب اين پرچم ها و حركت هدايتي آنها ، مسلمانان عصر ظهور را به ياري آنها امر و تشويق مي كند و در نهايت پايان درخشان حركت سيدخراساني و پرچم هاي سياه آن و تحويل آنها به امام مهدي(عج) و حركت به سمت بيت المقدس را به تصوير مي كشند.
اما سيدخراساني به عنوان رهبر ايرانيان قيام كننده در عصر ظهور ، اهميت بسيار زيادي در تحولات بزرگ ظهور دارد ، روايات مختلفي حاكي از اهداء پرچم (اسلام يا انقلاب و حكومت زمينه ساز ايرانيان) به امام عصر(عج) توسط اين شخصيت برجسته و مورد تمجيد اهل بيت(ع) مي باشد ، در حال حاضر كتابهاي مختلفي در اين زمينه به رشته تحرير درآمده است و محافل مجازي گسترده اي درباره بحث در مورد اين شخصيت بزرگ فعال مي باشند ، برخلاف شخصيت شعيب كه در طي سالهاي گذشته مصاديق متعددي در مورد آن معرفي شده است ، براي سيدخراساني (به جز يك مورد مبهم غيرقابل قبول ) تنها يك مصداق مهم و روشن در طي دو دهه گذشته مطرح گرديده است كه آن مصداق هم كسي نيست جز مقام معظم رهبري(مدظله) كه در محافل گوناگون از سالها پيش بحث سيدخراساني بودن معظم له مطرح بوده است و در طي چند سال گذشته نيز اين بحث به صورت جدي تري مطرح گرديده است.
در ابتدا بايد عرض كنيم كه آنچه در بحث سيدخراساني بودن امام خامنه اي (مدظله) بسيار مهم و قابل توجه است اين نكته روشن و آشكار است كه سيدخراساني بودن معظم له بعنوان يكي از دلايل بسيار مهم نزديكي ظهور مطرح مي باشد كه نشان مي دهد ما تا چه اندازه به واقعه شريف ظهور نزديك شده ايم مخصوصا در اين شرايط بسيار پيچيده و حساس كه برخي افقهاي تيره و تار حمله دشمنان ، رهبري انقلاب اسلامي بعد از امام خامنه اي(مدظله) و.... را مطرح مي كنند ، بحث سيدخراساني بودن معظم له افق تابناك و روشن ، دست يافتني و قريب الوقوعي را فراروي انقلاب قرار مي دهد كه بسيار بهجت زا و انژري بخش بوده و به منتظران امام زمان(عج) براي برداشتن قدم آخر نيرو و اميد مي دهد.
البته در قدم بعدي منافع ديگر اين بحث مانند رصد تحولات و جريانات داخلي و جهاني با اين ديدگاه و همچنين يقين به درستي راه در ابتلائات و فتنه هاي شديد آخرالزمان كه روز به روز شديدتر مي شود و بسياري در برخي از بديهيات گذشته شك مي كنند ، مي تواند مطرح باشد.
مجموعه احاديثي كه از منابع روايي براي سيد خراساني مي توان در نظر گرفت به شرح زير است:
جابر از حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: 1-جوانى(جوانمردي) از بنى هاشم كه خالى در كف دست راست خود دارد با بيرقهاى سياهى از طرف خراسان خروج ميكند كه شعيب بن صالح در جلو او خواهد بود و با اصحاب سفيانى جنگ كرده آنها را شكست ميدهد.
فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 36
عقد الدرر /128 ، الحاوى 2/68 و ملاحم ابن طاووس /53 .
2-سفيانى لشكرى بمدينه ميكشد و امر ميكند هر كسى را كه از بنى هاشم در آنجا باشد حتى زنهاى آبستن را بكشند، اين كار را بعلت آن ميكند كه يك نفر هاشمى با اصحاب خود از طرف مشرق خروج ميكند.
فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 40- باب 108
3- رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ياد بلائى كرد كه دچار اهل بيتش مىشود تا اينكه خدا مردى را با بيرق سياه از طرف مشرق بفرستد كسى كه آن بيرق را يارى كند خدا او را يارى ميكند و كسى كه نصرت آن را ترك كند خدا نصرتش را ترك ميكند، بعدا مىآيند نزد مردى كه نامش نام من است و او را سرپرست خود ميكنند و خدا او را يارى و تأييد مينمايد.
فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، باب 100 متن، ص: 38
4- بنى فلان حتما سلطنت ميكنند وقتى سلطنت نمودند و كارشان باختلاف كشيد، پراكنده ميشوند و دولتشان از كف ميرود، تا آنگاه كه خراسانى و سفيانى يكى از مشرق و ديگرى از مغرب مانند اسبانى كه مسابقه ميدهند يكى از اين طرف و ديگرى از آن طرف سعى مىكنند زودتر وارد كوفه شوند! و نابودى بنى فلان بدست آنها خواهد بود. و يكنفر از آنها باقى نميماند.
مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1012
5- امام محمد باقر(ع) : ناگزير بني عبّاس بايد به حكومت رسند، پس چون به حكومت رسيدند و دچار اختلاف شدند و كارشان دچار از هم پاشيدگى شد ، خراساني و سفيانى بر ايشان خروج كنند، اين از مشرق و آن ديگر از مغرب و همچون دو اسب مسابقه به سوى كوفه از يك ديگر پيشى جويند.
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 366
6- دو لشگر آزادي بخش يماني. و خراساني همانند دو اسب مسابقه به دنبال يكديگر وارد مي شوند كه گرد راه بر سر و صورتشان نشسته و اسلحه چنداني بر تنشان ديده نمي شود ، ولي با ارده هاي آهنين و تيرهاي فولادين
الزام الناصب ص 177 ، بشاره الاسلام ص 59
7- بعد از آن سفيانى هفتاد هزار لشكر بكوفه مىفرستد. آنها مردم كوفه را يا مىكشند يا دار ميزنند و يا اسير ميگيرند. در آن ميان چند لشكر از خراسان حركت كرده و با سرعت برق، منازل ميان راه را طى مىكنند. چند نفر از ياران قائم در ميان آنهاست. مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1018
8- سفيانى دستور كشتار اهل كوفه و مدينه را مى دهد . در همين وقت پرچم هاى سياه از خراسان مى آيند . فرمانده كل ، جوانى(جوانمردي) از بنى هاشم است كه در دست راستش خالى دارد . خدا كار و راهش را آسان و هموار مى كند . در «تخوم» خراسان نبردى خواهد داشت . سيد هاشمى روانه رى مى رود و مردى از بنى تميم را براى جنگ با امويان به طرف اصطخر مى فرستد كه به او شعيب بن صالح مى گويند . سفيانى، مهدى و هاشمى در منطقه « بيضاى اصطخر » به هم مى رسند . چنان نبردى ميانشان رخ مى دهد كه خون تا ساق اسب ها مى رسد ! ابن حماد /86
9- سفيانى و پيروانش خروج ميكنند و قصدى جز كشتن و آزار اولاد پيغمبر و شيعيان آنها ندارد او يك لشكر بكوفه ميفرستد، و جمعى از شيعيان آنجا را ميكشد و گروهى را بدار ميزند، و لشكرى از خراسان آمده در ساحل شط دجله فرود مىآيند.
مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1001
الزام الناصب – جلد دوم – ص 130
10- آمدن سفيانى و يمنى و خراسانى در يك سال و يك ماه و يك روز مىباشد مانند گردن بندى كه دانههاى آن منظم و يكى از پى ديگرى است.
مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1012
11- امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:نگامى كه قيامكننده در خراسان قيام كند و بر سرزمين كوفان و ملتان مسلّط شود و از جزيره بني كاوان بگذرد...
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 392
12- قيام قائم هنگامى است كه يكنفر در خراسان قيام كند و بر كوفه و ملتان. غالب گردد
مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1016
13- و پرچمهائى بدون علامت كه نه از پنبه و نه كتان و نه حرير است از مشرق زمين ميايند در سر نيزههاى آنها مهر سيد اكبر زده شده قائد آنها مردى از خاندان پيغمبر است آن پرچمها در شرق پديد مىآيد و بوى آن مانند مشك معطر بغرب ميرسد. ترس و رعب آنها يكماه پيش از آمدنشان همه جا در دل مردم قرار ميگيرد، آنگاه در كوفه فرود ميايند و اولاد ابو طالب بخونخواهى پدران خود قيام ميكنند در آن گير و دار ناگهان لشكر يمنى و خراسانى مانند دو اسبى كه مسابقه ميدهند از راه ميرسند.
مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1060
الزام الناصب – جلددوم- چاپ بیروت . الغصن الثامن - الآية الثانية عشرة - ص 120
14- گويا دو نفر حسنى و حسينى را مىبينم كه پرچم را برافراشتهاند و حسنى پرچم خود را بحسينى تسليم مىكند» و مردم هم با وى بيعت مىكنند.
15- مردمي از مشرق خروج مي كنند و براي حضرت مهدي زمينه سازي مي كنند.
منتخب الاثر-ص 304 ، الزام الناصب ص 253 ، الملاحم و الفتن ص 43
16- رسول اللَّه(ص): اى جعفر آيا نمىخواهى تو را بشارت دهم؟ آيا تو را باخبر نسازم؟ عرض كرد: چرا يا رسول اللَّه، آن حضرت فرمود: چند لحظه پيش جبرئيل نزد من بود و به من خبر داد كسى كه آن پرچم را به قائم مىسپارد از نسل تو است، آيا مىدانى او كيست؟ عرض كرد: نه، فرمود: او همان كسى است كه صورتش چون دينار است و دندانهايش چون شانه منظم و شمشيرش چون شعله آتش است، با خوارى داخل كوه مىشود و با عزّت از آن بيرون مىآيد، و جبرئيل و ميكائيل او را در ميان مىگيرند.
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 350
17- آنگاه خداوند مرد نيرومند عجمي را بر آنها مسلط مي كند كه از منطقه اي برمي خيزد كه سلطنت از آن آغاز شده است(يعني از خراسان ) وارد شهري نمي شود جز اينكه آن را مي گشايد ، پرچمي بر عليه او برافراشته نميشود جز اينكه سرنگون مي شود ، نغمه اي بر عليه او ساز نمي شود جز اينكه آنرا نابود مي سازد ، واي بر كسيكه با او درگير شود ، اوهمچنين پيش مي رود و پيش مي تازد و هر روز پيروزي جديدي به دست مي آورد تا همه پيروزي هايش را به مردي از عترت من تقديم كند كه به سوي حق فرا مي خواند و به آن عمل مي كند.غيبت نعماني ، ص 132، بشاره الاسلام ص 47 و 79 ملاحم و الفتن ص 29
18- و مردى از اهل بيت آن حضرت در مشرق خروج كرده در مدت هشت ماه شمشير را بر دوش خود گرفته (عدهاى را ميكشد و از برخى) انتقام ميكشد و متوجه بيت المقدس مىشود...
الحاوي للفتاوي ج 2 ص 142 و 146 ، الملاحم و الفتن ص 53
19- مردى از فرزندان حسين از طرف مشرق خروج ميكند كه اگر كوههاى او را استقبال كنند (كه از او جلوگيرى نمايند) آنها را خراب كرده جاده خود قرار مىدهد.
فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 70 – باب 195
همچنين ابن حماد 1/372 به نقل از عبدالله بن عمر آورده است كه معصوم(عليه السلام) فرمود : مردى از فرزندان حسين(ع) از طرف مشرق مى آيد . اگر كوه ها سد راه وى شوند ، آنها را خاك كرده و راهى از ميان آنها مى يابد
6+الامام المهدي(عج) ، بشاره الاسلام ص 5 و 103 ، الزام الناصب ص 64
20- چون نشانه هاي ظهور فرا رسد ، خداوند يكي از شيعيان ايراني را برمي انگيزد كه گرامي ترين اسب سوار عرب است ، خداوند به وسيله آنها دين را ياري مي كند بشاره الاسلام ص 29
21- خسف بالمشرق و خسف بالمغرب و خسف بجزيرة العرب و خراب بصرة على يد رجل من ذريتك تتبعه الزنوج و خروج رجل من ولد الحسين بن على و ظهور الدجال يخرج من المشرق من سجستان و ظهور السفيانى ، و خروج رجلٍ من ولد الحسين(ع)
اثباة الهداه ، ج 7 / ص 390 و 391.
و خروج رجلٍ من ولد الحسين ابن علي
22- مردي از اولاد حسين پيش از ظهور حضرت مهدي قيام و انقلاب خواهد نمود
كمال الدين و اتمام النعمه، شيخ صدوق، با تحقيق علي اكبر غفاري، چ اسلامي، ج 1، ص 283.
23- چون حكومت بني فلان سپري شود، خداوند با مردي از ما اهل بيت(ع) بر آل محمد(ص) منت مي نهد ، كه با تقوا گام مي سپارد و بر اساس هدايت رفتار مي كند ، و در كارهايش رشوه نمي گيرد ، به خدا سوگند نام خود او و پدرش را مي دانم ، آنگاه به محضر امام عادل از ما مي رسد .
بشاره الاسلام ص 161
24- اميرمؤمنان(ع) ميفرمايند: سفياني و صاحبان پرچمهاي سياه با يكديگر روبرو ميشوند در حالي كه ميان آنان جواني(جوانمردي) از بنيهاشم است كه در كف دست راستش، خال (خلل)است و در پيشاپيش لشكريان او، شخصي از قبيلة بني تميم به نام شعيب بن صالح قرار دارد».
ابن حماد، فتن، ص 86.
25- مرد كوسه گندم گون و متوسط القامتى كه شعيب ابن صالح نام دارد و غلام بنى تميم است با چهار هزار نفر كه لباسشان سفيد، بيرقهاشان سياه است از شهر رى خروج ميكند، او مقدمه (خروج) مهدى عليه السّلام است، با كسى ملاقات نميكند مگر اينكه آن را خواهد كشت فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، باب 95 ص: 36
26- جابر از امام باقر (ع)روايت مي کند: جواني(جوانمردي) از بني هاشم از خراسان با پرچم های سياه قيام مي کند که در کف دست راست او خالی(خللی)است و پيشاپيش او مردی بنام شعيب بن صالح است که با لشکريان سفيانی می جنگد و آنها را شکست ميدهد.
الملاحم و الفتن باب97 ص52
27- هنگامي كه سپاه سفياني به سوي كوفه عزيمت مي كند ، سفياني گروهي را به جستجوي اهل خراسان مي فرستد ، كه براي ياري حضرت مهدي(عج) خروج كرده اند ، سپاه سفياني با سپاه سيد هاشمي(سيدخراساني) كه پرچم هاي سياهي دارند و پرچمدارش شعيب بن صالح است در دروازه اصطخر روبرو مي شود ابن حماد ص86، الملاحم و الفتن ص 51 ، بشاره الاسلام ص 184
28- فرمانده آنها مردي از تميم بنام شعيب بن صالح است ، بزرگ و كوچك شمشير به دست گرفته و وارد كارزار مي شوند ، سيد حسني (حسيني) كه صورتش چون ماه تابان است در اين نبرد شمشير مي زند. الزام الناصب ص 201 و 218 ، بحارالانوار ج 53 ص 15 و 35
29- پرچم هاي سياهي براي نبرد با سفياني به حركت درمي آيد كه در ميان آنها جواني(جوانمردي) از بني هاشم هست كه صورتش چون قرص قمر است و در دست راستش خالي(خللي) هست ، در پيشاپيش اين سپاه شعيب بن صالح تميمي است كه كلاههاي سپاهيانش سياه است و جامه هايشان سفيد. سپاه سفياني را شكست مي دهند و به سوي غرب پيش مي روند و زمينه را براي حضرت مهدي فراهم مي كنند ، فاصله بين خروج او تا تقديم امور به حضرت مهدي(عج) هفتاد و دو ماه مي باشد. الملاحم و الفتن ص 41 ، بشاره الاسلام ص 185
30- عده اى با پرچم هاى سياه با سفيانى مى جنگند .ميان آنها جوانى(جوانمردي) از بنى هاشم است كه در دست چپش خالى دارد ; پيشاپيش سپاه مردى از بنى تميم به نام شعيب بن صالح است و ياران سفيانى را شكست مى دهد . به نقل از ابن حماد 1/314 ، الحاوى 2/69 وجمع الجوامع 2/103 .
31- شعیب بن صالح، جوان گندمگون و تیزفهمی از اهالی تهران که سرپرستی نیروهاي خراساني را بر عهده دارد. الممهدون المهدی، ص 54 به نقل از شش ماه پایانی، ص 94
32- اگر از مردي كه از مشرق برمي خيزد پيروي كنيد ، شما را به راه و روش پيامبر مي برد ، و شما را از كوري نجات مي يابيد و زحمت جستجو از شما برداشته مي شود ، و وظيفه سنگيني را از گردن خود ساقط مي كنيد.
بشارت الاسلام ص 64
33- از کتاب سرور الایمان وفی البحار از اصبغ بن نباته نقل می شود: از امیرالمومنین شنیدم که به مردم می گفت:(خطبه طولانی علائم ظهور و جزئیات خروج سفیانی تا ....)" ...وخروج سفیانی با پرچم قرمز که فرمانده آنها مردی از بنی کلب [......]و دوازده هزار نیرو از نیروهای سفیانی که به سوی مکه و مدینه روی می آورند [......]وسیصد هزار نفر به کوفه می فرستد آنها را نظام داده و[.....]پرچم هایی از مشرق بالا می روند ،اینها را مردی از آل محمد (ص)که از مشرق ظاهر می شود پیش می برد که بویش مانند مشک در غرب احساس میشود جلوتر از ورود او رعب وترس شهر را فرا می گیرد ،تا اینکه خون خواهان پدرانشان در کوفه به صف می ایستند و بر آنها سوار خراسانی جلو می افتد ،همانند اسب مسابقه دهنده ،اسبش جلو می افتد،هنگامی که نگاه می کند ،باطن آنها را در می یابد و می گوید که بعد از این هیچ خیری در مجلس ما نیست ،خدایا ما توبه کنندگانیم وایشان بزرگانی هستند. که خدا وصفشان را در کتابش فرموده:خدا توبه کنندگان وپاکیزگان را دوست دارد ، و نگاه می کند به ایشان وخارج می شود"
الزام الناصب – جلددوم- چاپ بیروت . الغصن الثامن -. ص120
34- آنگاه سيد حسنى آن جوان(جوانمرد) زيبا از طرف سرزمين ديلم(فارس) خروج كرده و با صداى رسا صدا ميزند: اى آل احمد! دعوت آن كس را كه از غيبتش متأسف بوديد.اجابت كنيد اين صدا از ناحيه ضريح پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله بلند مىشود پس گنجهاى خدا از طالقان او را پذيره ميشوند. آنها گنجهائى هستند اما چه گنجى كه نه طلا و نه نقره است بلكه مردانى هستند كه ايمانى فولادين دارند، و بر اسبهاى چابك سوار و اسلحه بدست گرفته و پى در پى ستمگران را كشته تا آنكه وارد كوفه ميشوند و در آن موقع اكثر روى زمين را از لوث وجود بيدينان صاف كردهاند. آنها كوفه را محل اقامت خود قرار ميدهند. چون خبر ظهور مهدى عليه السّلام باو (سيد حسنى) و اصحابش ميرسد، اصحابش باو ميگويند: اى پسر پيغمبر! اين كيست كه در قلمرو ما فرود آمده؟
سيد حسنى ميگويد: با من بيائيد تا ببينم او كيست و چه مىخواهد. بخدا قسم سيد حسنى ميداند كه او مهدى است و او را مىشناسد، ولى براى اين ميگويد كه باصحابش بشناساند كه او كيست.سيد حسنى بيرون مىآيد تا بمهدى ميرسد و از وى مىپرسد: اگر تو مهدى آل محمد هستى عصاى جدت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و انگشتر و پيراهن و زرهش موسوم به «فاضل» و عمامه مباركش بنام «سحاب» و اسبش «يربوع» و «عضباء» شترش و «دلدل» قاطرش و «يعفور» الاغ آن سرور و اسب اصليش «براق» و قرآنى كه امير المؤمنين جمع- آورى كرده كجاست؟ «1» مهدى عليه السّلام تمام اينها را بيرون آورده به سيد حسنى نشان ميدهد آنگاه عصاى پيغمبر را گرفته و بسنگ سختى ميزند، في الحال سنگ مانند درخت سبز مىشود؛ و شاخ و برگ در مىآورد. مقصود سيد حسنى اينست كه بزرگوارى مهدى عليه السّلام را باصحاب خود نشان دهد تا حاضر شوند با وى بيعت كنند. آنگاه سيد حسنى عرض ميكند: اللَّه اكبر! يا ابن رسول اللَّه! دست مباركت را بده تا با شما بيعت كنيم، مهدى هم دستش را دراز كرده و حسنى نخست خود و سپس ساير لشكريانش با وى بيعت مىكنند.
. مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1165
صفات استخراج شده براي سيدخراساني از روايات شريف:
1- سيد خراساني شاب است
2- سيد خراساني از بني هاشم بوده و نسبي حسيني(يا حسني) دارد
3- سيد خراساني از خراسان(مشرق زمين و ايران) قيام مي كن
4- سيد خراساني دشمن سرسخت سفياني بوده و با او به شدت درگير مي شود
5- سيد خراساني بر دست راستش نشانه يا خللي داردد
6- سيد خراساني شعيب بن صالح را به فرماندهي لشگر خود انتخاب مي كند
7- سيد خراساني رهبر اهل مشرق زمين است
8- سيدخراساني مقام بسيار بلندمرتبه اي در نزد اهل بيت(ع) دارد.9-
9- سيد خراساني اراده بسيار محكم و خلل ناپذير دارد.
10- سيد خراساني پرچم اسلام را به امام زمان(عج) تحويل مي دهد
11- سيد خراساني داراي لشگري مجهز و قدرتمند است.
12- مقصد و هدف سيد خراساني بيت المقدس بوده و مسير حركت او از عراق مي گذرد.
13- سيد خراساني عالمي آشنا به شريعت اسلام است
14- سيد خراساني امام زمان(عج) را مي شناسد ، براي او زمينه سازي كرده و بيعت مي گيرد.
نظرات شما عزیزان: